آن شب باران می بارید…
باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم…
و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم…
و تو نمی دانی که جه بارانی بود، چون نیامدی…
و باران می بارید…
آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید…
و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی…
نظرات شما عزیزان: